زنگ دل را زدای تا یارت بدهد در حریم خود بارت به خدای علیم بی همتا حاجبی نیست غیر زنگارت خواهش گونه گون نفسانی کرد در دام خود گرفتارت شد خدا بینیت ز خود بینی رفت دینداریت به دینارت وای بر تو اگر که می خواهی گرم داری به خویش بازارت سر تسلیم بایدت بودن گر بزارت کشند بردارت اندرین یک دو روزه دنیا نرسانی به خلق آزارت تو بهشت و جهنم خویشی تا چه خواهد که بود اسرارت گرچه بسیار تو بود اندک ز اندکت می دهند بسیارت حضرت علامه حسن زاده آملی